دینادینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

دینای ما دنیای ما

عکس آش دندونی

دینا جونم بازم من دیر به وبلاگت سر زدم شیرین مامان مراسم آش دندونیت خیلی ساده و نگهانی بود عسلم زندایی شادی کارتتو درست کرد دستش درد نکنه خیلی قشنگ شده بود اینم عکس آش دندونیت : تهیه کننده : مامان جون     تزیین کننده : خودم و خاله سارا            تزیین آجیل سلامتی: زندایی شادی عکس آجیل سلامت رو نداشتم بذارم گلم پیش می آد دیگه ...
16 ارديبهشت 1391

دندون

دختر قشنگم اولین دندون کوچولوت روز 7 فروردین 91 در اومد و دومیش هم 17 فروردین که مامان جون واست آش دندونی پخت عکساشو فعلا ندارم دختر نازم خیلی اذیت شدی هم درد واکسن 6 ماهگیت و هم دندونت حسابی لاغرت کرده الانم که حسابی سرما خوردی عسلکم ان شا ا... زود زود خوب بشی و من و بابا علیرضا هیچ وقت مریضیت رو نبینیم و تنت سالم و لبخند رو لبات باشه عزیزم     ...
23 فروردين 1391

سال نو

خداوندا شاکرم به خاطر الطافت و کرامتت شکرت خدای خوبم که یه فرشته کوچولو به ما امانت دادی و سال جدید رو با اون شروع کردیم امیدواریم امانت دار خوبی باشیم دینا جونم  عیدت مبارک باشه عسل مامان موقع سال تحویل کنار سفره هفت سین پیش من و بابا علیرضا بودی و احتمالا مثل ما دعا می کردی روز اول عید جاهای زیادی  رفتیم و خیلی خسته شدی در عوض  کلی عیدی جمع کردی روز سوم هم با مامان جون اینا و دایی سعید رفتیم رامسر از گریه های شما که بگذریم خوش گذشت  اینم عکسای عید سال 91 دینا جونم       برای دیدن بقیه عکس ها روی ادامه مطلب کلیک کنید         ...
23 فروردين 1391

عسل مامانی

دخترک عسل مامانی این هم چند تا عکس که من عاشقشونم البته الن شما بغلم نشستی گلم این عکسا رو با هم گذاشتیم     دوسسسسستت داریم دینا جونم ...
23 فروردين 1391

خاطره

سلام دختر قشنگم بالاخره مامانی وقت کرد اومد وبلاگتو بروز کنه عزیز دلم حدودا 9 روز دیگه سال نو می شه و منم مشغول خونه تکونی عیدم  الانم شما مثل فرشته کوچولو ها خوابیدی دینا جونم پارسال این موقع من و بابا علیرضا منتظرت بودیم  چه روزایی بود . امسال هم که شکر خدا تو رو داریم و خداوند به برکت وجودت لحظه های زندگیمون رو شیرین تر کرده عسل مامانی به به بیدار شدی خانم خانوما داری با خودت حرف می زنی  دختر قشنگم خیلی خیلی دوست داریم ...
20 اسفند 1390

روروئک

دینا جونم بعد از تموم شدن 5 ماهگیت نشوندیمت توی روروئکت که خیلی هم دوسش داری البته هنوز پاهای کوچولوت به زمین نمی رسه فعلا داری تمرین می کنی مامانی یادم رفت بگم که عاشق خوردن دستات هم هستی که خیلی خوشمزس       ...
20 اسفند 1390

بزرگ شدن دینا

دینا جونم دخترکم روز به روز داری شیرین تر می شی و دل منو بابا علیرضا رو می بری باورم نمی شه این روزا به برکت وجود تو نازینم مادر بودن رو دارم تجربه می کنم وچه حس قشنگیه    دخترکم ان شا ا... همیشه شاد و سلامت باشی         ...
23 بهمن 1390